vasael.ir

کد خبر: ۱۳۴۹۸
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۲ - 16 June 2019

معرفی کتاب | سنت، ایدئولوژی، علم

وسائل ـ انقلاب اسلامی ایران نیز نوعی مقابله عملی دنیای اسلام در برابر دویست سال تسلط و حاکمیت غرب بر کشورهای غیر غربی بود. این انقلاب همان‌گونه که بعضی از تئوری پردازان پست مدرن ـ نظیر فوکو ـ به آن اذعان نموده اند، نخستین انقلاب سیاسی بود که پس از انقلاب فرانسه در تاریخ بشریت رخ داده است.

به گزارش خبرنگار وسائل، اندیشه سیاسی دنیای مدرن به رغم هویت مشترکی که دارد در چهار سده اخیر، حتی در دهه های مختلف آن، فراز و فرودهای متعددی دارد. قرن هفدهم و خصوصا قرن هجدهم، قرن ظهور، تکوین و بسط اندیشه های لیبرالیستی است.

 

اندیشه های سیاسی غرب

در این دو سده، لیبرالیسم به صورت یک ایدئولوژی انقلابی و براندازانه در عرصه اندیشه و عمل سیاسی حضور به هم می رساند. در قرن نوزدهم ایدئولوژی های رقیب پا به عرصه وجود می گذارند.

این ایدئولوژی ها می کوشند تا توابع تند و ناخوشایند اندیشه های پیشین را تغییر دهند. در دهه های نخستین قرن بیستم ایدئولوژی های رقیب در عرصه های مختلف سیاسی حضور فعال خود را نشان می دهند..

در نیمه دوم قرن بیستم با افول ایدئولوژی های رقیب و از جمله مارکسیسم، دیگر بار لیبرالیسم با قرائت نو، خود را به صورت میراث دار تاریخ اندیشه غرب بر اریکه قدرت می بیند. حضور محافظه کارانه لیبرالیسم در این مقطع، چندان گسترده و عام است که همچون اصول متعارف، در عرصه فهم، ادراک و ذهنیت عام و مشترک جامعه قرار می گیرد. لیبرالیسم در این مقطع به دلیل حضور فراگیر خود به چشم نمی آید و به همین دلیل نه به عنوان یک ایدئولوژی رقیب، بلکه به عنوان رقیب ایدئولوژی در پایانه تاریخ معرفی می گردد.

لیبرالیسم اینک در مسند حاکمیت، رقیب جدی خود را ایدئولوژی های شکست خورده و بی رمق قرن نوزدهمی نمی بیند. چالش جدی اندیشه در آغاز هزاره سوم با چیزی است که هزاره دوم مسیر گذر از آن دانسته می شود؛ چالش با حقیقتی که مدرنیته، حضور خود را حاصل پیروزی و غلبه بر آن می دید.

 

سنت و مدرنیته

مدرنیته دنیای قبل از خود را با همه تنوعی که دارد دنیای سنت می داند و امتیاز خود را با آنچه پشت سر گذارده است امتیاز تجدد و سنت می خواند. سال های پایانی قرن بیستم، پایانه چالش های درونی دنیای مدرن است و انسان غربی در همین پایانه جوانه هایی از چالش های نوینی را می بیند که بنیان های آن را به پرسش می کشاند. این چالش ها از سنخ منازعاتی است که غرب با غلبه بر آنها پیروزی خود را در تاریخ گذشته بشریت جشن گرفته بود.

تئوریسین های دنیای مدرن، سنت را چندان مرده و ضعیف می پنداشتند که اغلب گمان حضور مجدد آن را به مخیله خود نیز خطور نمی دادند. تشکیک در مدعیات مدرنیته، ریشه در بنیان های معرفتی آن داشت، به همین دلیل پس از اینکه تمدن غرب امکانات مختلف خود را به فعلیت رسانید، نقادی ها نسبت به آن از ناحيه بعضی اندیشمندان پست مدرن شکل گرفت. انقلاب اسلامی ایران نیز نوعی مقابله عملی دنیای اسلام در برابر دویست سال تسلط و حاکمیت غرب بر کشورهای غیر غربی بود.

این انقلاب همانگونه که بعضی از تئوری پردازان پست مدرن ـ نظیر فوکو ـ به آن اذعان نموده اند، نخستین انقلاب سیاسی بود که پس از انقلاب فرانسه در تاریخ بشریت رخ داده است، زیرا همه تحولات انقلابی و یا اصلاحی ای که پس از قرن هجدهم در کشورهای غربی یا حتی غیر غربی رخ داده بود، تلاش برای بسط و گسترش همان واقعیتی بود که در انقلاب فرانسه، پس از دو سده تلاش فرهنگی و ادبی، به اقتدار سیاسی دست یافته بود.

 

انقلاب و احیای دین و معنویت

امواج حاصل از انقلاب که به احیای معنویت و دین پرداخت، از حیات، جنبش و جوشش فرهنگ دینی و معنوی اسلام خبر داد و دیری نگذشت که این حضور، نظریه پردازان سیاسی دنیای غرب را نیز متوجه خود ساخت. آنان پس از فروپاشی بلوک شرق به پیدایش قطب بندی های سیاسی نوینی پی بردند که برخلاف قطب بندی های دو سده نوزدهم و بیستم، در چارچوب فرهنگ و تمدن غربی قرار نمی گیرد، بلکه از رقابت و مقابله تمدن اسلامی خبر می دهد. این واقعیت جدید، ابتدا عجولانه و شتابزده در تئوری جنگ تمدنهای هانتینگتون مورد اذعان قرار گرفت و سپس با تصویب نخستین سال هزاره سوم به عنوان سال گفت و گوی تمدنها، ناگزیر به رسمیت شناخته شد.

در این اثر بعضی از مفاهیم بنیادینی که در بستر تحولات مزبور شکل گرفته است و نیز مبانی معرفتی مربوط به آنها مورد جست و جو و کاوش قرار میگیرند؛ مفهوم سنت، ایدئولوژی، دین، علم، لیبرالیسم و مانند آن. اثر مشتمل بر چهار مقاله است: «دین و سنت»، «عقل و ایدئولوژی»، «علم و سفسطه» و «دین و ایدئولوژی».

 

دین و سنت

در مقاله نخست، از علم دینی به عنوان مبنای معرفتی سنت یاد میشود. دنیای مدرن با همه تحولاتی که دارد، در انکار مرجعیت علمی دین و در اعراض از تعریفی که دین برای سنتهای مقدس و آسمانی خود دارد، هم داستان است. تعاریف نوینی که در این فرهنگ از دین یا سنت ارائه می شود، هویتی غیر دینی و سکولار دارد.

تا قبل از غلبه و تسلط مدرنیته، بدعت هایی که حریم سنت های دینی را در هم میشکست، در پوشش و نقابی دینی و به صورت تقلب هایی از سنت، به توجیه خود می پرداختند، اما در دنیای مدرن، بدعت صورتی رسمی و مقبول یافته است و برای سنت هیچ جایگاه و پایگاهی مقدس آسمانی با الهی در نظر گرفته نمی شود. تعاریفی که در دنیای مدرن از سنت ارائه می شود، در بهترین حالت، برای آن ارزشی صرفا تاریخی و قومی قائل می گردد.

 

عقل و ایدئولوژی

مقاله دوم در باب نسبت عقل و ایدئولوژی است، با اعراض ازسنت های دینی، «عقل متافیزیکی» که در پناه علم شهودی فرصت دوام می یافت، با قطع نظر از ابعاد الهی و آسمانی خود چندان دوام نمی آورد و در همین فرصت کوتاه، زندگی و زیست بشر نه بر مدار سنت، بلکه بر مدار عقل طبیعی سازمان می یابد.

دین نیز در این مقطع با از دست دادن ابعاد وحیانی و شریعت الهی خود به صورت دین طبیعی و در قالب دنیسم و خدای بدون شریعت، به افق ایدئولوژی های صرفأ بشری تنزل پیدا میکند. در این مقطع، ایدئولوژی های بشری و از آن جمله لیبرالیسم، نسبت به همه ابعاد زیست و زندگی بشر داعیه روشنگری دارند.

 

علم و سفسطه

مقاله سوم با عنوان «علم و سفسطه» از مقطعی سخن می گوید که علم پس از پشت کردن به ابعاد و لایه های دینی، ابعاد متافیزیکی و عقلی خود را نیز از دست می دهد. علم تجربی و پوزیتیویستی که اینک تنها مصداق آگاهی علمی بشر دانسته می شود، تا مدتی می کوشد تا خلا منت‌های دینی و ایدئولوژی های عقلی را پر کند، لکن این کوشش دیری نمی پاید. شک و تردید ارکان و بنیان های علم مدرن را می لرزاند و افق های روشنگری، به تیره گی و سیاهی سر می سپارد.

بحرانی که در باطن مدرنیته پنهان بوده، چهره می نماید و در نتیجه، قیل و قال‌ها و گفت و گوهایی که در اثبات با ابطال ایدئولوژی های مختلف ارائه می شدند. از اختبار ساقط می گردند. برخی در صدد القاء این معنا هستند که ره آورد این مقطع از اندیشه و فرهنگ دنیای غرب، افتدار و حاکمیتی تهی از ایدئولوژی است. گفتار سوم می کوشد تا این ادعا را نیز در معرض پرسش قرار دهد.

 

دین و ایدئولوژی

مقاله چهارم با عنوان «دین و ایدئولوژی» از انعکاس مسائل مزبور در بخشی از ذهنیت جامعه ایران در طی نزدیک به نیم قرن پرده بر می دارد. در این بخش، از سال هایی سخن گفته می شود که لفظ ایدئولوژی به مجموعه واژگان ایرانی راه می یابد و به برداشت هایی می پردازد که بخش های مختلف جامعه از لفظ مزبور می نمودند.

بر اساس برداشت های مختلفی که از لفظ ایدئولوژی می شود، رویکردهای متفاوتی برای تبیین نسبت ایدئولوژی و دین شکل می گیرد. در دو دهه چهل و پنجاه بعضی به تفسیر دینی ایدئولوژی و جمعی به تفسیر ایدئولوژیک دین می پردازند. با غلبه جهانی لیبرالیسم بر ایدئولوژی های رقیب و حتی با مطرح شدن لیبرالیسم به عنوان رقیب ایدئولوژی، در ایران نیز کوششی برای تفسیر لیبرالیستی دین پدید می آید. این جریان تلاش می کند تا کار خود را به عنوان تبیین غیر ایدئولوژیک معرفی نماید. در مقاله چهارم مسائل و مدعیات فوق محل بحث قرار می‌گیرد./601/241/ح

 

مشخصات کتاب:

عنوان کتاب: سنت، ایدئولوژی، علم

نشر: بوستان کتاب

مولف: حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا

تعداد صفحات کتاب: 139 صفحه

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰